به وبلاگ بازیکنان خوش آمدید.

درباره وبلاگ


با سلام دوست عزیز.لطفا بدون نظر دادن از وبلاگ خارج نشوید!

نويسندگان

لینکهای مفید

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 46947
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 46947
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران
مشاهده جدول کامل ليگ برتر اسپانیا (لالیگا)

درباره ی علی کریمی

علي كريمي دنياي پرسپوليس/
همه و همه تماشا گران پرسپولیس او را دوست دارند و او را ستاره تیم محبوب خود میدانند

لقب کریمی جادوگر است و بد نیست که این لقب به او داده شده

علی کریمی مردی با اخلاق و با غیرت است

غذای مورد علاقه علی کریمی * او بیشتر ماکارونی را دوست دارد

بهترین گل * او گل محمدی را بیشتر از همه گل ها دوست دارد

بهترین تیم خارجی * بارسلونا را دوست دارد

بهترین بازیکن خارجی * لمپارد را دوست دارد

پس لقب جادوگر خیلی بهش میاددددددددددددددددد

علی کریمی در...مطالب زیر رو در مورد جادوگر بخونید جالبه...

فوتبال باشگاهی:
او فوتبال خود را از نوجوانان نفت تهران شروع کرد. او سپس به نوجوانان سایپا پیوست و وی بعد از آن به فتح تهران منتقل شد و از آن‌جا بود که به جمع سرخپوشان پایتخت اضافه شد.

پرسپولیس:
علی کریمی در سال ۱۳۷۷ به پرسپولیس پیوست و او توانست دو سال پیاپی در سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ لیگ آزادگان را فتح کند. او بعد از مدتی مورد توجه باشگاه پروجا قرار گرفت؛ اما به خاطر پایین بودن قیمت پیشنهادی این باشگاه ایتالیایی او به این تیم ملحق نشد.[۱۱] او همچنین از اسپانیا هم پیشنهادهایی داشت که یکی از آن‌ها پیشنهاد اتلتیکو مادرید بود که وی آن پیشنهاد را نپذیرفت و برای نزدیک بودن به خانه‌اش به امارات رفت و به تیم الاهلی این کشور پیوست.

الاهلی امارات:
علی کریمی در سال ۲۰۰۱ به الاهلی امارات پیوست. این باشگاه اماراتی توانست در اولین فصل حضور کریمی اولین جام خودش را یعنی جام امیر را در فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۲ فتح کند. کریمی در سال ۲۰۰۴ توانست ۱۴ گل برای تیمش به ثمر برساند.

بایرن مونیخ:
علی کریمی روز ۳ مه سال ۲۰۰۵ بنا به گزارش وب‌گاه رسمی باشگاه بایرن مونیخ به این تیم آلمانی پیوست. او پس از علی دایی و وحید هاشمیان سومین بازیکن ایرانی بود که در این باشگاه مشهور به هالیوود بازی می‌کرد. در ابتدا بسیاری معتقد بودند که انتقال کریمی برای این باشگاه تنها جنبه اقتصادی دارد، اما بازی‌های خوب این بازیکن مانع این انتقادات شد. علی کریمی خیلی زود توانست در جمع نام‌داران این باشگاه نظیر میشاییل بالاک، سباستین دایسلر، مارتین دمیکلیس، مهمت شول و زی روبرتو برای خود جایگاهی ثابت دست و پا کند، به طوری که برخی از این بازیکنان نیمکت‌نشین شدند. طبق یکی از بندهای قرارداد کریمی و بایرن مونیخ، پس از ۱۲ بازی این قرارداد به طور خودکار تمدید می‌شد که در بازی با هامبورگ این اتفاق افتاد، اما در همین بازی وی متأسفانه مصدوم شد، به طوری که نتوانست در بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان در اندازه‌های واقعی خود ظاهر شود. کریمی همچنین از جمله بازیکنان ایرانی محسوب می‌شود که در لیگ قهرمانان اروپا بازی کرده‌است و در مقابل سالزبورگ یک گل به ثمر رساند.[

حضور در قطر:
علی کریمی بعد از عدم درخشش در بایرن مونیخ به قطر رفت و برای تیم القطر آن کشور بازی کرد[۱۶] اما بازیهای او مورد توجه مسؤولان باشگاه قرار نگرفت و وقتی آن‌ها او را به تیم السیلیه فرستادند، وی خواستار جدایی از آن تیم شد و سپس به پرسپولیس بازگشت.

بازگشت به پرسپولیس:
علی کریمی به خاطر نارضایتی بابت حضور در قطر در یک تماس تلفنی یک‌ساعته با داریوش مصطفوی (مدیر وقت باشگاه پرسپولیس) به مذاکره پرداخت. سپس باشگاه پیروزی برای به‌خدمت گرفتن او به صورت قرضی از باشگاه السیلیه علاقه نشان داد و با دادن ۳۱۰ هزار دلار آمریکا به آن باشگاه، او را به صورت قرضی به‌خدمت گرفت[۱۸] و او در تاریخ ۶ سپتامبر ۲۰۰۸ به طور رسمی قرارداد یک‌ساله با تیم سابقش امضا کرد.[۱۹]

او در اولین گلزنی خود توانست در شهرآورد تهران موفق به گلزنی شود و دو دقیقه بعد از ۱ بر صفر جلو افتادن استقلال بازی را به تساوی بکشاند.[۲۰] کریمی پنج روز بعد در بازی مقابل ابومسلم، هت‌تریک کرد ولی نتوانست جلوی شکست تیمش را بگیرد و بازی در پایان با شکست ۴-۳ پرسپولیس به پایان رسید.[۲۱]

هنگامی‌که قرارداد علی کریمی تمدید نشده بود، عباس انصاری‌فرد مدیر وقت باشگاه ادعا کرده بود که علی کریمی چند پیشنهاد دیگر دارد و سپس گفت باشگاه منتظر می‌ماند تا ببیند وضع او چگونه است؛ اما بعد از آن علی کریمی چهار هفته صبر کرد تا با پیشنهاد تمدید قرارداد با باشگاه مواجه شود ولی او پیشنهادی از پرسپولیس دریافت نکرد و بالآخره از جمع قرمزپوشان جدا شد.

استیل آذین:
علی کریمی در سال ۱۳۸۸ به سبب عدم تمایل مدیران باشگاه پرسپولیس برای تمدید قرارداد با وی، این باشگاه را ترک کرد و به استیل آذین پیوست.[۲۳] در فصل ۸۷-۸۸ لیگ برتر علی کریمی ۱۴ گل به ثمر رساند و با دریافت ۹ کارت زرد و ۳ کارت قرمز خشن‌ترین بازیکن در لیگ برتر نهم شناخته شد.

شالکه آلمان:
علی کریمی با عقد قرارداد ۵ ماهه به شالکه۰۴ آلمان پیوست و با شماره ۱۰ وارد میدان مسابقه شد.[۳۳] او به خاطر نیمکت نشینی و فقط دقایقی حضور در زمین ناراضی بود. او سپس طبق صحبتش مبنی سر رفتن حوصله‌اش در آلمان به تهران بازگشت.

حضور دوباره در پرسپولیس:
او بالآخره در سال ۱۳۹۰ بعد از صحبت با حبیب کاشانی با عقد قرار دادی به پرسپولیس بازگشت و به دوران حضورش در آلمان پایان داد، تا او اولین خرید سرخپوشان پایتخت در فصل جدید باشد.

فوتبال ملی:
کریمی از لحاظ تعداد بازی‌‌ها و همچنین در تعداد گل‌ها سومین بازیکن برتر تاریخچه تیم ملی فوتبال ایران شناخته می‌شود.[۴۲] او اولین بازی ملی خود را در سال ۱۳۷۷ برابر تیم ملی کویت انجام داد.[۸] و در همان سال قهرمانی بازی‌های آسیایی ۱۹۹۸ بانکوک را به همراه تیم ملی جشن گرفت و یکی از ۲ گل ایران در بازی فینال را مقابل کویت به ثمر رساند.[نیازمند منبع]

او در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ نیز از بازیکنان تیم ملی ایران بود و توانست در بازی مقابل گوآم پنج گل به ثمر برساند. همچنین وی اولین بازیش را در پست هافبک تهاجمی را مقابل ایرلند را در مرحله پلی-آف جام جهانی در شهر دوبلین انجام داد.[۴۳]

علی کریمی در جام ملت‌های آسیا ۲۰۰۴ با زدن ۵ گل آقای گل مشترک مسابقات شد. ایران در این مسابقات پس از ژاپن و چین سوم شد و هت‌تریک علی کریمی در بازی با کره جنوبی در یک‌چهارم‌نهایی نقش مهمی در این موفقیت ایران داشت. او در همان سال بهترین بازیکن سال فوتبال آسیا شناخته شد و قهرمانی بازی‌های غرب آسیا را نیز به همراه تیم ملی کسب کرد. [۸]

کریمی در جام جهانی ۲۰۰۶ نمایش ضعیفی داشت که به مصدومیت طولانی‌مدت او مربوط می‌شد. در سال ۲۰۰۸ در پی انتقاداتی شدید از فدراسیون فوتبال ایران از حضور تیم ملی محروم شد. چندی بعد با مداخله محمود احمدی‌نژاد و سید حسن خمینی دوباره به تیم ملی بازگشت.[۴۴] در اکتبر ۲۰۰۸ در حالی که علی دایی او را به تیم ملی دعوت کرده بود، کناره‌گیری خود را از فوتبال ملی اعلام کرد. علی دایی اعلام کرد که کریمی دیگر به تیم ملی دعوت نخواهد کرد و اینچنین هم شد. کریمی با برکناری دایی مجدداً برای حضور در تیم ملی افشین قطبی اعلام آمادگی کرد و به تیم دعوت شد. او تک گل ایران در مقابل امارات در بازی برگشت مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ را به ثمر رساند و امیدهای ایران را برای صعود زنده نگاه داشت. در آخرین بازی مقابل کره جنوبی او و چند بازیکن دیگر با بستن مچ‌بندهای سبز همبستگی خود را با معترضان به انتخابات ریاست جمهوری نشان دادند. پس از آن اخباری در مورد محرومیت یا خداحافظی این بازیکنان منتشر شد که فدراسیون فوتبال ایران در پاسخ به پرسش فیفا در این مورد اعلام کرد تصمیمی بر علیه این بازیکنان اتخاذ نشده‌است. کریمی در اسفند ۸۸ بار دیگر از سوی افشین قطبی به تیم ملی دعوت شد و در بازی مقابل تایلند حاضر شد.[۴۵]

او پس از مدتی دوری از تیم ملی دوباره توسط کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم، به تیم ملی ایران دعوت شد.
 

عکس های جانواریو

 

عکس فرهاد مجیدی

9202010121043rdz.jpghttp://dl.funiha.com/images/39976276354736895989.jpg

عکس بازیکنان نسبتا معروف

 

 

برای دیدن عکسها به ادمه مطلب بروید.

ادامه مطلب »

عکس های علیرضا حقیقی

کاریکاتور بازیکنان

 

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

کاریکاتور بازیکنان فوتبال (19 عکس)

 

 
 
 

عکس الکساندر دلپیرو

عکس های ویکتور والدز

برترین گلزنان لالیگا

 

 
 
 
 
 


کریستیانو رونالدو ، ستاره پرتغالی رئال مادرید با خنتو ، پیری ، آمانسیو و بوتراگوئنو دیدار کرد . بازیکن پرتغالی با رکورد خنتو به عنوان ششمین گلزن برتر تاریخ رئال برابری کرده و با 182 گلی که زده رکورد سه تای دیگر را پشت سر گذاشته است . اما کریستیانو راضی بشو نیست :" همیشه گفته ام که رکوردها برای شکسته شدن هستند . نه تنها برای من بلکه برای نسلهای آتی . خوشحالم که این رکوردها را شکستم و از این که به این آمار رسیدم خرسند هستم . می خواهم که پیش بروم و به صدر جدول برسم .
بقیه خبر در ادامه مطلب میباشد


 
 


 
 

 
 

بیوگرافی کاکا


 

متولد ۲۲ آوریل ۱۹۸۲ در شهر برزیلیا،پایتخت کشور برزیل
دوره نوجوانی و جوانی خود را با عضویت در تیم باشگاهی سائوپائولو سپری کرد و از ابتدای سال ۲۰۰۱ عضو تیم بزرگسالان این باشگاه شد و در ۱۳۱ بازی رسمی ۴۸ گل برایشان زد.
الگوی او در فوتبال به گفته خودش:هموطنش«رای» که باشگاه سابق او نیز سائوپائولو بوده است.
وی در ژوئن ۲۰۰۳ تیم خانگی اش یعنی سائوپائولو را ترک و به میلان،یکی از بهترین باشگاههای حال حاضر ایتالیا و اروپا پیوست.
در ۲۳ دسامبر ۲۰۰۵ روز جمعه ساعت ۱۹ به وقت برزیل ریکاردو کاکا در حضور حداقل ۶۰۰ مهمان با کارولین ۱۸ ساله فرزند نماینده کمپانی «دیور»،در شهر سائوپائولوی برزیل ازدواج کرد.
تبریک میلان به کاکا:
باشگاه میلان در یک پیام رسمی و ویژه به کاکا و همسرش تبریک گفت.از جمع میلانی ها دیدا،سرجینیو ،کافو،لئوناردو و آریدو برایدا در این مراسم حضور داشتند.
کاکا در مصاحبه با مجله نوولا ۲۰۰۰ ازدواج با کارولین را بهترین تصمیم خود بعد از پیوستن به میلان عنوان کرد.این تک ستاره برزیلی گفت:«برزیل،میلان و کارولین به همراه خانواده ام زیباترین چیزها در زندگی ام هستند و آنها را عاشقانه دوست دارم.۲۳ دسامبر بی نظیرترین روز زندگی ام بود.خوشحالم که در شهر سائوپائولو با کارولین ازدواج کردم.
وی به عنوان سفیر غذا در سازمان ملل برای کمک به کودکان محروم مشغول به کار است.
دور از فوتبال:
در زمان استراحت و دوری از فوتبال یا آشپزی میکند و یا به سینما میرود.اگر هم نتواند به سینما برود حتما دی وی دی آن فیلم را تهیه خواهد کرد.امکان ندارد فیلم جدیدی را از دست بدهد.آشپزی کردن را هم خیلی دوست دارد و مایل است غذایش را خودش آماده کند.دستپختش در غذاهای ایتالیایی هم حرف ندارد .
اگر فوتبالیست نمی شد:
اتومبیل رانی را بسیار دوست دارد.اگر فوتبالیست نمی شد در تیم فراری خاطره «آیرتون سنا»را زنده میکرد.او قهرمان ورزشی کاکا در این رشته و فرمول یک می باشد.از سوارشدن و سرعت با اتومبیل های مسابقه ای لذت می برد.
او طرقدار تیم فراری است.به عقیده او فراری بی رقیب ترین تیم اتومبیل رانی در جهان است.کاکا از زمانی که آیرتون سنا در آن عضویت داشت عاشق این تیم بوده.با اینکه سن کمی داشته ولی او را خیلی دوست داشته است.او معتقد است برای برزیلی ها سنا یک قهرمان ملی است.به عقیده او شوماخر، باریچلو و آلونسو از بهترین رانندگان فرمول یک جهان هستند.او همچنین والنتینو روسی را جسورترین راننده ای می داند که تا به امروز روی پیست های موتورسواری دیده است.روسی یکی از دوستان نزدیک کاکاست.کاکا هم چندین بار مسابقاتش را از نزدیک دیده است.ولی چون رابطه خوبی با موتورسیکلت ندارد اصلا دوست ندارد جای روسی باشد.اما او را به خاطر مهارت هایش می ستاید.
اطلات کوتاه
نام:ریکاردوایزاکسون داس سانتوزلیته معرف به کاکا
میزان تحصیلات :دیپلم
سن:25باملیت برزیلی
نام پدر:بوسکوایزاکسون
نام مادر:سیمون کریستیان داس سانتوز
نام برادر:رودریگوایزاکسون داس سانتوز لیته
نام همسر:کارولین سیکو
دین:مسیحی پروتستان
کتاب مورد علاقه:انجیل.قران
در30سپتامبر سال200 درحالیکه به خونه میرفت بابرخورد به استخرشش مهره ستون فقراتش شکست ودرآستانه ترک فوتبال بود که با ایمان به خداوعیسی مسیح(ع)سلامتیشرا به دست آورد
وهر بار که گل میزند برای تشکری از خداوعیسی مسیح دستانش را
بالا می کند واز خداومسیح تشکرمی کند

بازیکنان پرطرفدار

 

 
 
 
 

 

بیوگرافی کامل فرانچسکو توتی

 


فرانچسکو توتی (متولد 27 سپتامبر 1976) یک فوتبالیست ایتالیاییست که هم اکنون در تیم آ اس رم ایتالیا و تیم ملی ایتالیا که با آنها موفق به کسب جام جهانی 2006 شد بازی می کند.پست فرانچسکو توتی مهاجم یا هافبک تهاجمی است,هر چند بیشتر در پست مهاجم دوم معروف است یک متصل کننده میان دو پست که بازیکن در نقش یک لینکر خط هافبک را به مهاجم یا مهاجمان متصل می کند.او همچنین اولین گزینه برای ضربات آزاد و پنالتی ها در رم است که تا کنون گل های فراوانی از روی توپ های مرده به ثمر رسانده است.توتی به عنوان سمبل رم شناخته می شود چون تا کنون باشگاه را علی رغم پیشنهادهای بسیار از تیمهای قوی تر و ثروتمند تر ترک نکرده است و به عنوان بهترین گلزن باشگاه با بیشترین بازی انجام داده برای تیم در تاریخ باشگاه ثبت شده است.در17 ژوئن سال 2007 وی به عنوان ارزشمند آقای گلی اروپا دست یافت و کفش طلای قاره ی سبز را از آن خود کرد.
(کودکی)
توتی در منطقه ای به نام پورتا مترونیا در حوالی رم به دنیا آمد و بزرگ شد.والدین وی انزو و فیورلا توتی هستند.بر خلاف تمام کدکان هم سن و سال وی که به تماشای کارتون های تلوزیونی علاقه مند بودند,فرانچسکو به تماشای بازی های فوتبال علاقه مند بود و همیشه با پسران بزرگتر از خود فوتبال بازی می کرد.مادر وی پیشنهاد بزرگ باشگاه میلان را رد کرد چون منتظر رسیدن پیشنهاد از باشگاه محبوب پسرش یعنی آ اس رم بود.مادر توتی معتقد بود که پسرش نباید برای هیچ تیم دیگری به جز رم بازی کند.توتی سر انجام در سال 1989 به تیم جوانان رم پیوست.
( تیم ملی)
توتی در بازی فینال جام ملت های اروپا زیر 18 سال در جولای 1995در پیروزی 4 بر 1 برابر اسپانیا برای ایتالیا گل زنی کرد.در فینال زیر 21 ساله ها در تساوی یک بر یک برابر اسپانیا نیز زننده ی تنها گل تیمش بود.ولی توتی اولین بازی رسمی خود را برای تیم ملی بزرگسالان ایتالیا در دهم اکتبر سال 1998 در بازی برابر سمویس انجام داد.او در تورنومنت نهایی یورو 2000 نیز حاظر شد و در بازی برابر رومانی و باژیک موفق به گل زنی شد.هر چند ایتالیا در بازی فینال طرف بازنده برابر فرانسه بود,توتی لغب بهترین بازیکن میدان را از آن خود کرد و به عقیده ی بسیاری از کارشناسان همچون میشل پلاتینی وی بهترین بازیکن تورنومنت بود.در جام جهانی 2002 توتی آن قدرها هم خوش شانس نبود.در دور دوم رقابت ها توتی در بازی برابر کره با دریافت کارت زرد دوم به دلیل فریب داور در محوطه ی جریمه (هر چند تمام کارشناسان رای بر اشتباه داور و پنالتی دادند)از زمین بازی اخراج شد تا ایتالیا از دور رقابت ها کنار رود.در یورو 2004 هم شانس با توتی یار نبود چون از سوی کمیته داوران از انجام بازی تا مرحله ی نیمه نهایی برای ایتالیا محروم شد (به دلیل پرتاب توف بر صورت کریستین پولسن مدافع دانمارک,هر چند این تصویر هم توسط تلوزیون دانمارک تسلیم یوفا شد و در آن حرکت قبلی بازیکنان سانسور شده بود)هر چند ایتالیا با تبانی دو تیم دانمارک و سوئد موفق به حضور در مرحله ی بعد نشد.
(جام جهانی 2006)
بعد از مصدومیت شدید توتی از ناحیه ی مچ پا حضور او در جام جهانی 2006 آلمان در هاله ای از ابهام قرار داشت ولی وی سرانجام با کمک پزشکان به این تورنومنت بزرگ رسید.پزشکان در درون مچ پای وی پلاتین کار گزاشته بودند تا وی بتواند بازی خود را انجام دهد.در بازی برابر استرالیا وی تک گل بازی را در آخریت دقیقه ی بازی از روی نقطه ی پنالتی برای ایتالیا به ثمر رساند.در برد 3بر 0 برابر اوکراین توتی پاس گل اول را به زامبوتا به زیبایی داد.در بازی برابر آلمان در نیمه نهایی هم توتی به میدان رفت.وی همچنین در بازی فینال هم از ابتدا به میدان رفت ولی در دقیقه ی 61 جای خود را به هم باشگاهی اش یعنی دانیله ده روسی داد و وی همراه تیم جام طلایی را بالای سر برد ودر پایان مسابقات در بین 23 نفر برتر تورنومنت قرار گرفت.وی هم اکنون در حال تصمیم گیریست که به تیم ملی باز گردد یا از بازی های ملی خداحافظی کند.
(باشگاه)
فرانچسکو تنها 16 ساله بود که اولین بازی اش را برای رم در برابر برشا در پیروزی 2 بر 0 تیمش در 8 مارس 1993 انجام داد.در فصل 94-95 توتی توانست در 20 بازی 4 گل برای رم به ثمر رساند و در طول فصل کم کم به بازیکنی ثابت تبدیل شد.او به عنوان بازیکن برتر سری آ در فصل 2000 و 2003 شناخته شد.در فصل 2000-2001 وی با به ثمر رساند 13 گل برای تیمش سهم بسیاری در کسب اسکودتو پس از 18 سال داشت.در فصل 2001-2002 رم این عنوان را به یوونتوس واگذار کرد ولی توتی در فصل بعد موفق به ثمر رساندن 14 گل شد.در فصل 2003-2004 وی نقش مهم تری در رم ایفا کرد و با به ثمر رساندن 20 گل باعث کسب مقام نایب قهرمانی سری آ شد.فصل 2004-2005 فصل کاملا ناموفقی برای جالوروسی بود و تنها عنوان دومی جام حذفی برای رم به دست آمد تا رم در فصل بعد در جام یوفا حاظر شود.هر چند توتی موفق شد 12 گل به ثمر برساندو با پاس های فوق العاده ی خود باعث شد تا وینچنزو مونتلا بتواند 21 گل به ثمر برساند.در 19 دسامبر سال 2004در بازی برابر پارما توتی موفق شد 107مین گل خودش برای رم را به ثمر برساند و رکورد را که در دست روبرتو پروتزو بود از وی بگیرد.فصل 2005-2006 فصل عجیبی برای رم بود.در 19 فبریه 2006 در بازی برابر امپولی توتی به شدت از ناحیه ی مچ پا مصدوم شد. وی در 11 می 2006 در بازی جام حذفی برابر میلان به میادین بازگشت که رم آن دیدار را 3 بر یک برد.آنها فصل را با مقام پنجمی پشت سر گزاشتند ولی به جام باشگاه ها راه یافتند (به دلیل محرومیت تیم های یوونتوس و فیورنتینا به دلیل تبانی با داوران.رم پس از آن مساله جایگاه دومی را از آن خود کرد.)رمی ها 11 بازی را با پیروزی پشت سر گذاشتند تا رکورد فصل 1989-1990 میلان را پشت سر بگزارند.آخرین برد آنها پیروزی 2 بر 0 برابر لاتزیو بود که در دیدار بعدی با گل دیرهنگام مارکو ماتراتزی برد خانگی را با تساوی تعویض کردند.لوچیانو اسپالتی ترکیب تیم را از تدافعی به تهاجمی تعویض کرد تا رم علی رغم نداشتن مهاجم در 8 مسابقه و نداشتن توتی در بسیاری از بازی ها از مقام 15ام به رده ی 5ام صعود کند.در فصل 2006-2007 رم با غلبه بر اینتر قهرمان جام حذفی شد و توتی با به ثمر 26 گل علاوه بر کسب مقام آقای گلی سری آ کفش طلای اروپا را نیز کسب کرد.در ژوئن 2007 توتی دکتر ماریانی پزشکی که مچ پایش را عمل کرد را ملاقات کرد و هر دو تصمیم گرفتند تا پلاتین درون مچ پای فرانچسکو را در نیاورند تا وی بتواند فصل آینده هم به راحتی بازی کند.
(شادی پس از گل)
توتی برای موقعیت های مختلف شادی های متوافتی می کند.معروفترین آنها در دربی فصل 98-99 بود که وی پیراهن خود را بالا زد و زیر آن به زبان ابتالیایی نوشته شده بود من دوباره شما ها را پاکسازی کردم.این بدان دلیل بود که قبل از آن رم لاتزیو را تا 5 سال شکست نداده بود.یک شادی معروف دیگر این بود که وی پیراهن خود را درآورد و زیر آن به ایتالیایی نوشته شده بود که تو تک هستی.این نوشته را برای همسر کنونی اش ایلری بلازی نوشته بود.خوشحالی معمول وی دویدن به کنار زمین و بوسیدن حلقه اش برای احترام به همسرش است و این که از خداوند به خاطر پسرش با بالا بردن انگشتش شکر میکند.ولی هم اکنون وی برای شادی انگشت شستش را میمکد به این نشانه که گل هایش را به خودش تقدیم می کند.او چند شادی داشت که منحصر به فرد بود.یک بار وی توپ را درون پیراهنش قرار داد و به پشت خوابید و هم تیمی هایش توپ را در آوردند به نشانه ی تولد فرزند پسرش.یک بار دیگر وقتی وی موفق به گل زنی در دربی شد به طرف دوربین رفت و شروع به فیلم برداری کرد.
(زندگی شخصی)
ایلری بلازی همسر فرانچسکو توتی است.یک دختر ایتالیایی که هم اکنون به عنوان مجری در اکثر برنامه های شبکه ی تلوزیونی RAI کار میکند.اولین فرزند توتی پسری بود به نام کریستسن که در تاریخ 6 نوامبر سال 2005 به دنیا آمد.خواهر کریستین ,کانل در 13 می 2007 به دنیا آمد.توتی همچنین صاحب یک مدرسه ی فوتبال به نام شماره ی 10 و یک تیم موتور سواری به نام ورزش والای توتی می باشد.بهترین دوست او برادرش ریکاردوست هرچند توتی همیشه می گوید که ریکاردو در کودکی بهتر از وی فوتبال بازی می کرده و شانس یار او نبوده که او اکنون فوتبالیست نیست.اکنون ریکاردو مدیر برنامه های توتی نیز هست.او همچنین رابطه ی بدی با مربی سابقش فابیو کاپلو دارد که هم اکنون مربی رئال مادرید است.دوستی نزدیک وی با آنتونیو کاسانو هم به پایان رسید.زمانی که آنتونیو مشکلات زیادی برای رم به وجود آورد.فرانچسکو و آنتونیو هم اکنون با هم صحبت نمی کنند.هر چند آنتونیو اعلام کرده که از این کارش پشیمان است و امیدوار است رم و توتی وی را ببخشند.
(افتخارات)
آ اس رم
*سری آ
قهرمان:2001
نایب قهرمانی:2002.2004.2006.2007
*کوپا ایتالیا
قهرمان:2007
نایب قهرمانی:2003.2005.2006
*جام برندگان سری آ
قهرمان:2001
نایب قهرمانی:2006
تیم ملی
*جام جهانی:
قهرمان:2006
*جام ملت های اروپا:
نایب قهرمانی:2000
*جام ملت های اروپا زیر 21 سال
قهرمان:1996
شخصی
فیفا 100(125 بازیکن برتر جهان که توسط پله انتخاب شد)
ستاره های جام جهانی 2006
عضو تیم منتخب یورو 2000
بازیکن سال فوتبال ایتالیا:
2000.2001.2003.2004
بازیکن جوان سال ایتالیا:
1999
بهترین گلزن سری آ:
2006-2007
کفش طلائی اروپا:
2007
اطلاعات دیگر:
توتی در حال حاظر سفیر یونیسف می باشد.توتی 2 کتاب جک چاپ کرده تا برای فقرا پول جمع کند.کتاب های توتی برای ماه ها در بین پرفروش ترین کتاب ها قرار داشتند.برخی از جوک ها به صورت کلیپ های کوتاه در آمد که توسط توتی و هم تیمی هایش هم چون دل پیرو,بوفون,دلوکیو,نستا و کاسانو بازی شد.الگوی توتی در فوتبال جوزپه جیانینی کاپیتان سابق رم می باشد که وی را مانند برادر بزرگتر خود می داند.توتی در ضربات چیپ مهارت خاصی دارد و گلهای زیبای بسیاری از این طریق به ثمر رسانده است.پنالتی حساس در یورو 2000 به ادوین وندرسار,گل زیبا در دربی و گلی که به اینتر زد از نمونه ی بارز گل های زیبای توتی از طریق ظربه ی چیپ میباشد.

عکس های بکهام

دانلود پوستر بکهام + دانلود عکس بکهام

 

بیوگرافی کاسیاس

 

 برای خواندن بیوگرافی ایکر کاسیاس به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه مطلب »

بیوگرافی وزندگی نامه ی مسی

 



شناسنامه
- نام کامل» لیونل آندرس مسی
- تاریخ و محل تولد: ۲۴ ژوئن ۱۹۸۷ در روزاریوی آرژانتین
- ملیت: آرژانتینی و اسپانیائی
- قد: ۱۶۹ سانتی متر
- وزن: ۶۷ کیلوگرم
- باشگاهها: جوانان بارسلونا، بارسلونا
- نخستین بازی ملی: آگوست ۲۰۰۵ برابر مجارستان





اولین بازی
یک‌ فوروارد کامل‌ زمانی‌ کارش‌ را صحیح‌ انجام‌ داده‌ که‌ گلی‌ را به‌ ثمر رسانده‌ باشد. «مسی‌» در این‌ دیدار گلی‌ به‌ ثمر نرساند، اما یک‌ بار در موقعیت‌ گل‌ قرار گرفت‌ که‌ دفاع‌ حریف‌ روی‌ او تکل‌ خطا انجام‌ داد و یک‌ ضربه‌ آزاد به‌ نفع‌ «بارسا» اعلام‌ شد و زننده‌ این‌ ضربه‌ هم‌ کسی‌ نبود جز رونالدینیو که‌ با این‌ ضربه‌ اولین‌ گل‌ بازی‌ را به‌ ثمر رساند.

اولین گل
اولین گل او در دیدار مقابل آلباسته بود که روی پاس رونالدینیو در موقعیتی مناسب توپ را از روی سر دروازبان به درون دروازه انداخت

سیستم جوانگرا
«مسی‌» در «روناریو» متولد شده‌ است‌، در آرژانتین‌أ اما در «بارسلونا» همه‌ او را از خودشان‌ می‌دانند و به‌ نظر می‌رسد یکی‌ از اولین‌ محصول‌های‌ سیستم‌ جوان‌گرای‌ بارسلون‌ جدید باشد. با اینکه‌ رونالدینیو، اتوئو و دکو نام‌های‌ معروفی‌ هستند و در همه‌ جای‌ دنیا شناخته‌ شده‌اند، اما «بارسلونا» به‌ محصولات‌ جوان‌ داخلی‌ خود نیز می‌بالد و «مسی‌» آخرین‌ فرد از حلقه‌ نام‌های‌ پرداخته‌ شده‌یی‌ در «بارسلون‌» است‌ که‌ نام‌هایی‌ چون‌ «کارلوس‌ پویول‌»، «ژاوی‌ هرناندز»، «ویکتور والدز»، «آندره‌ اس‌ اینیستا» و... را شامل‌ می‌شود.




مقایسه با مارادونا
مسی‌ در سال‌ 1987 به‌ دنیا آمده‌ است‌. در پنج‌ سالگی‌ بازی‌ فوتبال‌ را آغاز کرده‌ )در باشگاه‌ گراندولی‌(أ در تیمی‌ که‌ پدرش‌ هم‌ در آن‌ مشغول‌ فعالیت‌ بوده‌ است‌. توانایی‌های‌ او مسوولان‌ باشگاه‌ «نیول‌ اولدبویز» را قانع‌ کرد که‌ «لیونل‌» را به‌ خدمت‌ بگیرند و او به‌ برادر بزرگترش‌ که‌ در آن‌ باشگاه‌ بازی‌ می‌کرد ملحق‌ شد. مربی‌ او در آن‌ باشگاه‌ «ایزیگو دومینگوئز»، می‌دانست‌ که‌ او استعداد شگرفی‌ در خود پنهان‌ دارد. او می‌گوید: «او می‌توانست‌ کارهایی‌ با توپ‌ انجام‌ دهد که‌ قوانین‌ فیزیک‌ را به‌ بازی‌ می‌گرفت‌. تنها کسی‌ که‌ قبل‌ او دیده‌ام‌ که‌ چنین‌ توانایی‌هایی‌ دارد، «دیه‌گو مارادونا» است‌...


مشکلات پزشکی
پیشرفت‌ «مسی‌» با اخباری‌ که‌ نشان‌ از یک‌ بیماری‌ هورمونی‌ در او داشت‌ که‌ باعث‌ توقف‌ رشد او می‌شد، تحت‌الشعاع‌ قرار گرفت‌. پدرش‌ تصمیم‌ گرفت‌ به‌ «کاتالونیا» مهاجرت‌ کند تا بتواند هزینه‌ درمانی‌ سنگین‌ او را به‌ نحوی‌ تامین‌ کند، اما «بارسلونا» همه‌ چیز را در مورد استعداد «لیونل‌» جوان‌ می‌دانست‌ و بنابراین‌ پیش‌قدم‌ شد تا هزینه‌های‌ درمان‌ او را بپردازد و همچنین‌ با او قراردادی‌ برای‌ بازی‌ در تیم‌ جوانان‌ «بارسلونا» منعقد شد.






آغاز به کار در اسپانیا
وقتی‌ «مسی‌» پا به‌ اسپانیا گذاشت‌ فقط‌ یک‌ متر و چهل‌ سانتی‌ متر قد داشت‌. اما قد و هیکل‌ و نیز توانایی‌های‌ او بسرعت‌ شروع‌ به‌ رشد کردند و در مدت‌ زمان‌ کوتاهی‌ حدود سی‌ سانتیمتر به‌ قد او اضافه‌ شد. پس‌ از به‌ ؤمر رساندن‌ سی‌ و هفت‌ گل‌ و سی‌ بازی‌ در اولین‌ فصل‌ بازی‌اش‌، فدراسیون‌ فوتبال‌ اسپانیا به‌ او پیشنهاد کرد تا در تیم‌ ملی‌ اسپانیا شروع‌ به‌ بازی‌ کند. مربی‌ تیم‌ زیر شانزده‌ ساله‌های‌ اسپانیا در آن‌ زمان‌ یعنی‌ آقای‌ «گینس‌ مندس‌» یکی‌ از بزرگترین‌ علاقه‌مندان‌ او بود. او در مورد «مسی‌» در آن‌ زمان‌ گفت‌: «در میان‌ بازیکنانی‌ در این‌ سن‌، او بهترین‌ بازیکنی‌ است‌ که‌ من‌ در عمرم‌ دیده‌ام‌.»



ثبت رکورد برای بارسلونا
در نوامبر سال‌ 2003، مسی‌ در یک‌ بازی‌ دوستانه‌ در مقابل‌ «اف‌ ث‌پورتو» بازی‌ کرد و یک‌ سال‌ بعد هم‌ اولین‌ بازی‌ رسمی‌اش‌ با پیراهن‌ بارسلونا را در مقابل‌ تیم‌ «اسپانیول‌» به‌ انجام‌ رساند. او در فصل‌ گذشته‌ در بازی‌های‌ چندی‌ ظاهر شد، من‌ جمله‌ در لیگ‌ قهرمانان‌ مقابل‌ «شاختار دونتسک‌». پس‌ از آن‌ در بازی‌ مقابل‌ «آلباسته‌» بود که‌ «لیوئل‌» با زدن‌ گل‌ در کتاب‌ رکوردهای‌ «بارسا» به‌ عنوان‌ جوانترین‌ گلزن‌ تاریخ‌ باشگاه‌ شناخته‌ شد.



بازیکنی جهانی
در تابستان‌ ستاره‌ اقبال‌ «مسی‌» بالاتر هم‌ رفت‌. او آرژانتین‌ را به‌ فتح‌ جام‌ جهانی‌ جوانان‌ رهنمون‌ شد. او در این‌ جام‌ عنوان‌ بهترین‌ گلزن‌ و بهترین‌ بازیکن‌ تورنمنت‌ را دریافت‌ کرد. مربی‌ آرژانتین‌ «خوزه‌ پکرمن‌»، او را در دیدار دوستانه‌ با مجارستان‌ به‌ تیم‌ ملی‌ بزرگسالان‌ دعوت‌ کرد، اما در این‌ بازی‌ او خودش‌ را نشان‌ نداد و از حیث‌ کارکرد منفی‌ در صدر اخبار قرار گرفت‌. «مسی‌» در این‌ بازی‌ دو دقیقه‌ پس‌ از ورود به‌ زمین‌ توسط‌ داور از بازی‌ اخراج‌ شد.


قرارداد جدید
«بارسلونا» از این‌ می‌هراسید که‌ مبادا باشگاه‌های‌ دیگر جواهرش‌ را از چنگ‌ باشگاه‌ در آورند، بنابراین‌ پس‌ از مدت‌زمان‌ کوتاهی‌ پس‌ از یک‌ قرارداد پنج‌ ساله‌، به‌ او پیشنهاد تمدید قرارداد دادند و با او تا سال‌ 2014 با حقوق‌ صد و پنجاه‌ میلیون‌ پوند که‌ هم‌ تراز قرارداد رونالدینیو بود، قرارداد بستند.



استعداد ویژه‌
مشکل‌ آنجا بود که‌ بارسلونا در دیدارهای‌ لیگ‌ اسپانیا نمی‌توانست‌ از مسی‌ استفاده‌ کند. ملیت‌ غیراسپانیایی‌ او اجازه‌ چنین‌ کاری‌ را به‌ باشگاه‌ در سال‌ جاری‌ نمی‌داد. اما اعطای‌ عنوان‌ شهروند افتخاری‌ اسپانیا به‌ او به‌ این‌ معناست‌ که‌ او دوباره‌ می‌تواند در ترکیب‌ تیم‌ مردمی‌ و محبوب‌ اسپانیا قرار گیرد. «ریکارد» عقیده‌ دارد می‌تواند از «مسی‌» در هر بازی‌ استفاده‌ کند و می‌گوید که‌ پس‌ از درخشش‌ در مقابل‌ «اودینزه‌» اعتمادش‌ به‌ «مسی‌» بیشتر شده‌ است‌. او می‌گوید: «مسی‌ یک‌ بار دیگر نشان‌ داد که‌ چه‌ استعداد ویژه‌یی‌ دارد. او همچنان‌ جوان‌ است‌، اما حضورش‌ در تیم‌ حیاتی‌ به‌ نظر می‌رسد.»




بعد از مارادونا هیچ فوتبالیستی نتوانست به خوبی یاد او را در دل ها زنده کند .تا این که بار دیگر در فوتبال آرژانتین حادثه ای رخ داد . و آن ظهور ستاره ای آرژانتینی، کوتاه قد، کم وزن با پوستی سفید بود به نام لیونل مسی. طولی نکشید که او با زدن ۳۷ گل در ۳۰مسابقه برای جوانان بارسلونا توجه همه را به خود جلب کرد . درمیان همه ی نگاه ها، نگاه دیگو آرماندو مارادونا جدی تر از همه او را می پایید. مارادونا با دیدن بازی های مسی به رازی بزرگ پی برد . احساس مارادونا به او می گفت که این بار جانشین واقعی اوپیدا شده.پس از مدتی باتلاش مارادونا و مربی تیم جوانان بارسلونا مسی به بارسلونای اصلی راه یافت. و به این ترتیب ستاره ی جوان به یکی از بزرگترین آرزوهایش دست یافت .اما برای مسی با ارزش تر از بازی کردن در تیم بارسلونا داشتن حامی بزرگی همچون مارادونا بود .




. بعد از مارادونا در تمام دنیا بازیکنان زیادی مارادونا نامیده شدند : مارادونای شرق، مارادونای غرب، مارادونای آسیا، مارادونای اروپا، مارادونای عرب و... . اما این موضوع یعنی خوانده شدن به نام مارادونا در آرژانتین کشور مارادوناها به گونه ی دیگری شکل گرفت . بیشتر بازیکنان آرژانتین در آغاز درخششان، مارادونا خوانده شده اند بازیکنانی مثل : آیمار، ریکلمه، توز , ساویولا و... . اما گویا هیچکدام لیاقت داشتن چنین لقبی را نداشتند و زیر سنگینی شهرت و افتخارات این نام کمر خم کردند .عدم موفقیت تمام این بازیکنان خود دلیلی بود تا کارشناسان و مردم بار دیگر به این باور برسند که مارادونا واقعا تکرار نشدنی است





فینال لیگ قهرمانان اروپا 2008 - 2009
مسی در بازی مقابل منچستر یونایتد در فینال لیگ قهرمانان اروپا خئش درخشید و در دیداری که با نتیجه 2 بر 0 به پیروزی رسیدند گل دوم تیمش را به ثمر رساند.ا. در فینال لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2005 - 2006 به علت مصدومیت غایب بود ولی در این بازی حضور داشت و نقش مهمی هم در کسب این عنوان بارسلونا داشت.




- افتخارات تیمی:
لالیگا 2004 - 2005 و 2005 - 2006 و 2008 - 2009
جام حذفی اسپانیا 2008 - 2009
لیگ قهرمانان اروپا : 2005 - 2006 و 2008 - 2009
سوپر کاپ اسپانیا: 2005 و 2006 و 2009
مدال طلای المپیک 2008
قهرمان جام جهانی جوانان 2005
سوپرکاپ اروپا 2009


افتخارات شخصی:
بهترین بازیکن زیر 21 سال اروپا 2007
آقای گل جام جهانی جوانان 2005
بهترین بازیکن جام جهانی جوانان 2005
آقای گل لیگ قهرمانان اروپا 2008 - 2009

__________________



لیونل مسی، بهترین فوتبالیست دنیاست، اگر چه او همواره نحیف‌ترین هم به شمار می‌آید. این نوشته گزارشی است از روبرتو ساویانو درباره هنر مسی در فوتبال و دیدار او با این بازیکن در بارسلونا. روبرتو ساویانو در سال 1979 در نزدیکی ناپولی به دنیا آمد. او نخست به عنوان خبرنگار کار می‌کرد. Gomorrha پرفروش‌ترین کتابش در سال 2006 چاپ شد. کتابی درباره روش‌های کار گروه مافیایی «گومورا». این کتاب به 42 زبان بازگردان و از روی آن فیلمی هم ساخته شده است:


به نوشته وطن امروز و به نقل از Zeit Online ؛ با«لیو» در رختکن نوکمپ، یکی از بزرگ‌ترین ورزشگاه‌های دنیا رو به رو شدم. مسی از سکوها همانند لکه‌ای کوچک، مهارناشدنی و بسیار سریع به چشم می‌آید. او از نزدیک هم جوانی نحیف اما جان سخت و خستگی‌ناپذیر است؛ بی‌اندازه کمرو و خجالتی. زیر لب ترانه‌ای آرژانتینی را زمزمه می‌کند. چهره‌ای دوست داشتنی، صاف و بدون چین و چروک دارد، بدون ریش و سبیل.

لیونل مسی کوچک‌ترین قهرمان زنده فوتبال است، با لقب «کک». او اندام بچه را داراست. در واقع رشد او به عنوان کودک تقریبا در 10 سالگی متوقف شد. دست و پاهای کودکان دیگر بلندتر بودند؛ صدایشان هم دستخوش دگرگونی می‌شد. با این حال لیونل کوچک ماند. یک جای کار ایراد داشت. آزمایش‌ها هم این موضوع را تایید می‌کردند؛ هورمون‌های رشد او تا اندازه‌ای منظم عمل نمی‌کردند.

آن طور که معلوم شد، مسی به گونه‌ای نادر از بیماری «نانیسم» مبتلا بود. همزمان با هورمون‌های رشد در کار دیگر هورمون‌ها نیز اختلال‌هایی ایجاد شده بود و آنها نیز ترشح نمی‌شدند. پوشیده نگه داشتن این ایراد ناشدنی بود. دوستان در زمین فوتبال متوجه شدند که [رشد] لیونل متوقف مانده است. مسی می‌گوید: «همیشه کوچک‌تر از همه بودم. هر کاری که می‌کردم و هر کجا که می‌رفتم، آنها همیشه می‌گفتند لیونل عقب افتاده است.»

انگار او در جایی از مسیر از بقیه عقب افتاده بود.
در 11 سالگی قد او تقریبا 140 سانتی متر است. پیراهن باشگاهش، نیو ولز اولد بویز در شهر روزاریوی آرژانتین برایش بسیار بزرگ است و به تنش زار می‌زند. پایش در کفش شنا می‌کند، بنابراین او بند کفش‌هایش را همانند کفش‌های خانگی می‌بندد. او بازیکنی استثنایی است، با این حال اندام یک کوتوله 8 ساله را دارد و نه یک نوجوان در حال رشد را.

درست در سن و سالی که در آن هرکس با نگاه به آینده می‌خواهد استعدادهایش را برای رشد و پیشرفت به کار بگیرد، رشد اولیه در مورد دست ها، پاها و تن او راکد می‌ماند. این برای مسی به معنای پایان تمام امیدهایی است که از نخستین روزهای حضورش در زمین فوتبال در پنج سالگی داشت. او احساس می‌کند، که با پایان یافتن رشدش همه چیز پایان یافته است. هر چیزی که او می‌خواست روزی بشود. همزمان پزشکان در این اندیشه هستند که چنانچه با این بیماری به موقع مبارزه شود، شاید بتوان آن را بر طرف کرد.

تنها اقدام ممکن هورمون درمانی با هورمون GH است؛ بمباران سالانه که با کمک آن شاید بتوان سانتی‌متر‌هایی از رشد صورت نگرفته را جبران کرد؛ سانتی‌مترهایی را که او نیاز دارد تا با آنها بتواند با غول‌های فوتبال مدرن رقابت شانه به شانه‌ای داشته باشد. درمان این بیماری برای خانواده بی‌اندازه سنگین و پرهزینه است، درمان آن ماهانه 900‌دلار خرج دربر دارد. فوتبال برای رشد و رشد برای فوتبال؛ از این به بعد این تنها راه پیش‌رواست.

او در جریان یک بازی توجه یک استعداد یاب را به خود جلب می‌کند. استعدادیاب‌ها در زندگی بازیکنان فوتبال همه چیز هستند. با هر مسابقه‌ای که آنها به تماشایش می‌روند، با هر نوجوانی که تصمیم می‌گیرند، رشد و پیشرفتش را پیگیری کنند و با هر پدری که می‌خواهند، با او به صحبت بنشینند، درباره سرنوشتی تصمیم می‌گیرند و آن را رقم می‌زنند. آنها در بیشتر موارد درها را به روی بازیکنان جوان می‌گشایند. با همه اینها چیزی که باید به مسی ارائه‌ شود، بسیار بیشتر است. آنها نه تنها می‌توانند فوتبالیست شدن را برای او ممکن کنند، که سلامت و تندرستی را بار دیگر به او باز می‌گردانند.

کارلس رکساچ، مدیر ورزشی بارسلونا پس از آنکه لیونل را در زمین دیده بود، این طور تعریف می‌کند: «پنج دقیقه برای دیدن اینکه او برگزیده است، کافی بود». آشکار است که استعدادی بی‌نظیر در پاهای مسی نهفته است. چیزی که از فوتبال فراتر می‌رود. وقتی کسی به تماشای او هنگام فوتبال می‌نشیند، همانند وقتی است که فرد به موسیقی گوش می‌دهد، گویی هر قطعه در یک ترکیب از هم پاشیده به جای خودش بازمی‌گردد.

رکساچ می‌خواهد او را خیلی زود از آن خود کند: «هر کسی بود، بلافاصله او را با طلا می‌سنجید». آنها روی یک کاغذ بی ارزش قرار داد خود را می‌نویسند، روی یک دستمال. رکساچ و پدر «کک» پای آن قرارداد را امضا می‌کنند. این تکه کاغذ بی ارزش زندگی لیونل را دگرگون خواهد کرد. بارسلونا این کودک جاودانه را باور دارد.

باشگاه تصمیم می‌گیرد که هزینه‌های هر هورمونی را که ترشح نمی‌شود، بپردازد اما مسی برای درمان باید راهی اسپانیا شود، همراه با همه اعضای خانواده، پدر، مادر و سه خواهر و برادرش که اکنون با او از روزاریو رفته‌اند؛ بدون مدرک و بدون کار و با اعتماد صرف به قراردادی که روی یک دستمال نوشته شده است. با این امیدواری که شاید در این اندام کودکانه بخت و اقبال آنها نهفته باشد. باشگاه در سال 2000 به مدت

3 سال هر گونه پشتیبانی پزشکی و درمانی مسی را تضمین می‌کند. برخی بر این باورند که شخصی که ایمان دارد به یاری فوتبال می‌تواند از جهنم و عذاب خارج شود، نیرویی در خود دارد که او را به هدف دلخواهش می‌رساند.

با این همه درمان به گونه‌ای وحشتناک توان مسی را می‌گیرد. حالش همواره بد است و پی‌درپی بالا می‌آورد. عضله‌ها به نظر در حال پاره شدن و استخوان‌های بدن در حال خرد شدن هستند. در عرض چند ماه اندامش بزرگ‌تر شده و به اندازه‌ای می‌رسد که در واقع در مدت چند سال باید به این اندازه می‌رسید.

مسی می‌گوید: «توانایی درد کشیدن را نداشتم و نمی‌توانستم به باشگاه جدیدم چیزی ارائه‌ بدهم، باشگاهی که همه چیز را مدیونش هستم». تفاوتی بنیادین میان آنهایی است که استعدادشان را به کار می‌گیرند تا پیشرفت کنند و آنهایی که همه چیزشان بسته به آن استعداد است.

هنر زندگی است اما نه به این معنا که هنر همه چیز یک فرد شود و او را در خود غرق کند بلکه به آن معناست که به شخصی آتیه ببخشد. برنامه دومی وجود ندارد، هیچگونه جایگزینی هم وجود ندارد که بتوان به آن رجوع کرد.

سرانجام بارسلونا پس از 3 سال می‌خواهد لیونل مسی را به کار بگیرد و خانواده می‌داند که اگر او اکنون نتواند آنطور که از او انتظار می‌رود، بازی کند، دردسرهایی برطرف ناشدنی پیش خواهد آمد. آنها در آرژانتین همه چیز را از دست داده‌اند و در اسپانیا هم هنوز چیزی را به دست نیاورده‌اند. اما زمانی که «کک» شروع به بازی می‌کند، هرگونه ترس و هراسی محو و برطرف می‌شود. مسی با تمرین سخت و پشتیبانی باشگاه نه تنها شجاعت که حتی رشد جسمانی لازم را نیز سال به سال و سانتی‌متر به سانتی‌متر به دست می‌آورد.

هیچ کس به درستی نمی‌داند که او امروز چند سانتی‌متر قامت دارد. بیشتر افراد می‌گویند او 69 / 1 متر است برخی هم کمی کمتر. برخی هم عنوان می‌کنند مسی هم‌اکنون به 60 / 1 می‌رسد و هنوز هم در حال رشد است. منابع رسمی دقیق نیستند. آنها به او رفته رفته سانتی‌مترهای بیشتری را نسبت می‌دهند.

گویا بحث بر سر درآمد یا بهایی است که او از خود در میدان نشان می‌دهد. حقیقت آن است که پیش از به صدا درآمدن سوت آغاز بازی و زمانی که دو تیم برابر هم صف‌آرایی می‌کنند، قد بازیکنان کم و بیش در یک اندازه و راستاست. تنها باید به چهره بازیکنان نگاه کرد تا چهره مسی را تشخیص داد. زمانی که تصاویر تلویزیونی سر او را نشان ندهد،‌ از اندامش نمی‌توان دریافت او مسی است.

در واقع هیچ کسی به طور پی‌درپی به دنبال او نیست. مرکز ثقل او به گونه‌ای است که مدافعانی که می‌کوشند او را متوقف یا سرنگون کنند، نمی‌توانند. او زمین نمی‌خورد حتی متزلزل هم نمی‌شود. به دویدنش ادامه می‌دهد، توپ را پیش می‌اندازد، متوقف نمی‌شود، دریبل می‌کند، جلو می‌زند، می‌خزد، فرار می‌کند و فریب می‌دهد. او مهارناشدنی است.

در بارسلونا به تمسخر گفته می‌شود، روبرتو کارلوس و فابیو کاناوارو، مدافعان بزرگ سابق رئال مادرید، ترجیح می‌دادند هرگز به چهره مسی نگاه نکنند، تنها به این خاطر که هرگز نتوانسته بودند، از او جلو بزنند. مسی فوق‌العاده سریع است. او با پاهای کوچکش مثل برق می‌دود، پاهایی که توپ را محکم حفظ و با هر حرکتی آن را کنترل می‌کنند. انگار که آنها دست هستند نه پا. حریفانش با مانورهای فریب دهنده‌اش ناگهان خود را دست خالی می‌یابند. نه از مسی خبری است و نه از توپ!

تماشای [بازی] مسی یعنی تماشای چیزی فراتر از فوتبال. چیزی ورای فوتبال و همتراز با زیبایی. همسان با شور و هیجان. بیننده او دیگر فاصله‌ای میان خود و مسابقه نمی‌یابد، بلکه خود را کاملا در درون آن می‌یابد و با حرکت‌های ناشیانه اما هماهنگش همذات پنداری می‌کند.

از همین رو بازی مسی با قطعه‌های پیانوی آرتورو بندتی میکل آنجلی، با تابلوهای رافائل و با فرمول‌های ریاضی جان نش درباره تئوری بازی که فراتر از یک آهنگ، رنگ و منطق هستند، قابل قیاس است. اینها که گفته شد همگی تاثیری هیپنوتیزم گونه دارند. درست همانند وقتی که کسی برای نخستین بار به تماشای بازی مسی می‌نشیند. او خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

زمانی که توصیف روزنامه‌نگاران ورزشی از مسی را می‌خوانیم، در می‌یابیم که او چه تردست هنرمندی است. در جریان مسابقه‌ای میان بارسلونا و رئال مادرید که در آن بازیکنان حریف می‌کوشیدند، او را پی در پی از کار بیاندازند، گزارشگر مسابقه گزارش بازی را رها کرده و با هیجان تمام فریاد می‌کشد: «او نمی‌افتد، نمی‌افتد، نمییی افتددد!!!» در مسابقه‌ای دیگر میان دو دشمن دیرینه فریادهای پرشور «messi, messi» با حرف a همراه می‌شود و او از این پس برای همیشه «مسیا» [ناجی] خوانده می‌شود. دومین لقبش پس از «کک». بازی او به گونه‌ای سحرآمیز همه را شگفت‌زده و مبهوت می‌کند.

و مسیح او در فوتبال کسی جز دیه‌گو آرماندو مارادونا نیست. به ندرت می‌توان باور کرد، با این حال زمانی که مسی بازی می‌کند، پاس‌های مارادونا را در سر دارد؛ درست همانند یک شطرنج باز که در موقعیت‌های مشخصی از بازی از حرکت‌های قهرمانی بزرگ الگوبرداری و درست همان حرکت‌ها را اجرا می‌کند. مسی در 18 آوریل 2007 در بارسلونا کپی گلی را به ثمر رساند که مارادونا در 22 ژوئن 1986 در مکزیک به ثمر رسانده بود و از آن با عنوان گل قرن یاد می‌شود.

بیست سال بعد اما درست عین همان. مسی هم در 60 متری دروازه حریف حرکتش را آغاز کرد، او هم در یک استارت دو بازیکن حریف را جا گذاشت و با سرعت روانه محوطه جریمه شد، همان جا یکی از بازیکنان که او آنها را جاگذاشته بود، دوباره تلاش می‌کند، او را سرنگون کند اما بی‌نتیجه. سه مدافع مسی را احاطه می‌کنند اما او به جای آنکه گلزنی کند، به سمت راست می‌رود، دروازه‌بان و بازیکنی دیگر را دریبل می‌کند... و گل می‌زند و پس از گل تصویری از بهت بازیکنان بارسلونا که از حیرت در جای خود میخکوب شده‌اند.

آنها سرهایشان را در دست گرفته‌اند و چنان به دور و بر خود نگاه می‌کنند که گویا نمی‌توانند باور کنند بار دیگر توانسته‌اند شاهد به ثمر رسیدن چنین گلی باشند. زمانی که مارادونا در مکزیک گلزنی کرد، مسی هنوز به دنیا نیامده بود. او تازه در سال 1987 متولد شد و دلیلی که من به خاطر آن به بارسلونا سفر کردم و می‌خواهم با او دیدار داشته باشم این است که من در ناپولی با افسانه دیه‌گو مارادونا بزرگ شدم. هیچ گاه بازی آرژانتین و ایتالیا را در جام جهانی 1990 فراموش نخواهم کرد.

مسابقه‌ای که دست بی‌رحم تقدیر خواسته بود که تیم ملی ایتالیای آزگلیو ویچینی و توتو اسکیلاچی در نیمه‌نهایی با آرژانتین مارادونا روبه‌رو شود. آن هم درست در ورزشگاه سائو پائولوی شهر ناپولی! زمانی که اسکیلاچی گل نخست را به ثمر می‌رساند، ورزشگاه واکنشی شادمانه را بروز می‌دهد. با این حال حس می‌شود که در میان تماشاگران اوضاع آن طور که باید باشد، نیست.

پس از گل کانی‌گیا فریاد‌های بلند تماشاگران غیر ایتالیایی و غیر ناپلی بر ضد مارادونا کارگر می‌شود و اکنون چیزی رخ می‌دهد که در تاریخ فوتبال هرگز اتفاق نیفتاده بود و شاید هم دیگر هیچگاه رخ نخواهد داد؛ جو حاکم بر ورزشگاه بر ضد تیم ملی خودی می‌شود. تماشاگران اهل ناپولی فریاد می‌کشند: «دیه‌گو! دیه‌گو!» آنها عادت کرده بودند که نام او را صدا بزنند. چگونه باید آنها را برای این کار تنبیه کرد و چگونه قرار بود آنها به ناگهان دیگر از او پشتیبانی نکنند؟ مارادونا موفق شد، منطق هواداری را وارونه کند.

آن روز را بسیار خوب به یاد دارم. تقریبا یازده ساله بودم و چنین فوتبالی را شاید دیگر بار به ندرت تجربه خواهم کرد. اما به نظر می‌رسد چیزی از گذشته بازگشته است. گل بازی برابر انگلیس در جام جهانی مکزیک و گلی که «کک» بیست سال بعد به ثمر رساند، یکی از لحظه‌های فراموش ناشدنی کودکی‌ام را تایید می‌کند. تصور می‌کنم که چه اندازه فوق‌العاده و یا سرگیجه آور بود، اگر می‌شد مسی را به هنگام بازی در ورزشگاه سائوپائولو تماشا کرد.

لحظه باورنکردنی دیدارم با مسی درست زمانی است که به او می‌گویم که او وقتی بازی می‌کند، شبیه مارادوناست. شبیه اواست یعنی نمی‌دانم چگونه باید تصویری را که هزاران بار دیده شده، بهتر بیان کنم. با این حال می‌خواهم این موضوع را به او بگویم. او به من پاسخ می‌دهد: «آیا این واقعیت دارد؟» پاسخی با لبخند، با خجالت و شرم بیشتر از معمول و البته شادمانی بسیار. از این گذشته مسی حاضر بود با من ملاقات کند، نه به این خاطر که من نویسنده هستم یا به خاطر اینگونه علت‌ها، بلکه تنها از آن رو که من اهل ناپولی هستم.

مسی می‌گوید: «ناپولی را دوست دارم. دوست دارم خیلی زود به آن شهر سر بزنم. بی‌تردید خوب خواهد بود اگر بتوانم در آنجا مدت بیشتری بمانم. این برای یک آرژانتینی درست همانند آن است که به خانه‌اش می‌رود. ناپولی برای مسی و بسیاری از هواداران بارسلونا مکانی مقدس البته در فوتبال به شمار می‌آید. ناپولی مکان تبرک بخشی استعدادهاست. شهری که رب النوع فوتبال در آن بهترین سال هایش را گذراند. جایی که او از هیچ برخاست و قهرمان شد. بالاتر از تمام تیم‌های بزرگ. فاتح دنیا.

لیونل مسی درست نقطه مقابل آن چیزی است که انسان از یک ستاره فوتبال انتظار دارد. او بی و دست‌و‌پاست و عبارت‌های معمولی را که به او پیشنهاد می‌شود، به کار نمی‌گیرد، سرخ می‌شود و به کفش هایش نگاه می‌کند. زمانی هم که نمی‌داند چه چیزی باید بگوید، شروع به جویدن انگشت‌هایش می‌کند. اما داستان «کک» از هر منظر بسیار شگفت انگیز است. مسی همانند زنبور مودار است.

می‌گویند زنبور مودار در واقع نباید پرواز کند، چرا که بدنش بسیار بزرگ است و تحمل این وزن برای بال‌های کوچکش بیش از اندازه دشوار. با این حال زنبور مودار این موضوع را نمی‌داند و بسادگی پرواز می‌کند. مسی هم با اندام کوچکش، با پاهای کوتاهش و سینه باریکش و با تمام اختلال‌های رشدش در واقع هرگز نباید می‌توانست در فوتبال مدرن و پر از درگیری امروز بازی کند!
"

عکس متفرقه ی بازیکنان

 

عکس های مسی

عکس مسی

ماشین بازیکنان مشهور

ماشین بازیکنان مشهور فوتبال ایران و جهان + عکس

 

 برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید.

ادامه مطلب »

10اسطوره که توپ طلا نگرفتند.

1-فرانکو بارزی
رود گولیت و مارکو ون‌باستن از میلان در سال‌های 1987 تا 1992 توپ طلا را بین خودشان تقسیم کردند. اما یکی از این توپ‌های طلا باید به کاپیتان بارزی می‌رسید. هیچ مدافعی هرگز نتوانست به سطحی برسد که این بازیکن ایتالیایی در دوران اوج به آن رسیده بود. دفاع میلان در اوایل دهه 90 را یکی از بهترین خطوط دفاعی تاریخ می‌دانند و بارزی کاپیتان، لیدر و مغز متفکر آن بود.


2-تیری آنری
تیری آنری در دوران اول حضور در آرسنال به رکورد 226 گل رسید و دو قهرمانی را به دست آورد، اما تلاش‌های او برای رسیدن به این جایزه کافی نبود. 2004 را می‌توان سال او دانست. شکست‌ناپذیران آرسنال بدون حتی یک باخت فاتح لیگ برتر شدند و آنری مهارنشدنی 39 گل در تمامی رقابت‌ها زد. اما آندری شوچنکو در مصاف توپ طلا برنده شد.


3- آندرس اینیستا
اگر آندرس اینیستا در دوران لیونل مسی و کریستیانو رونالدو نبود بی‌تردید تاکنون این جایزه را گرفته بود. این بازیکن 28 ساله در طول حدود ده سال نقطه اتکای بارسلونا بوده و کمک کرده آنها سه لیگ قهرمانان و پنج لالیگا را به دست بیاورند. او همچنین ستاره تیم اسپانیا در چهار سال گذشته بوده که فتوحات بسیاری داشته. او گل پیروزی‌بخش فینال جام جهانی 2010 را زد و عنوان بهترین بازیکن یورو 2012 را هم کسب کرد.


 

4- اولیور کان
اولیور کان در سال‌های 2001 و 2002 در فرمی فوق بشری بود. او می‌توانست در هر کدام از این دو فصل برنده توپ طلا شود. او سه پنالتی در فینال لیگ قهرمانان برای بایرن مونیخ مقابل والنسیا گرفت. کان همچنین بوندس‌لیگا را فتح کرد اما در نهایت در رقابت برای توپ طلا سوم شد و مایکل اوون از لیورپول این افتخار را از آن خود کرد.



5- پائولو مالدینی
دوران بازی فوق‌العاده مالدینی تقریبا یک ربع قرن به طول انجامید و او همواره در اوج بود. بهترین مدافع کناری تاریخ – برنده هفت اسکودتو و پنج عنوان اروپایی و افتخارات بی‌شمار دیگر – بسیار عجیب است که این افتخار را در کارنامه خود ندارد. می‌توان سال 1994 را درخشان‌ترین سال برای او دانست. او در فینال لیگ قهرمانان، در حالی که بارزی و الساندرو کاستاکورتا نبودند هدایت خط دفاعی تیمش را به عهده گرفت و میلان توانست بارسلونای یوهان کرویف را چهار بر صفر شکست دهد. آن سال توپ طلا به هریستو استویچکوف رسید.


6- بابی مور
مور کاپیتان انگلیس در راه قهرمانی در سال 1966 بود. اما بابی چارلتون برنده جایزه شد. این در حالی است که مور هم می‌توانست برنده این عنوان شود. او در سال 1970 در رقابت بر سر توپ طلا دوم شد. یعنی همان سالی که آن تکل مشهور را روی پای جرزینیو از برزیل زد.
مدافعان همیشه برای بردن توپ طلا مشکل داشته‌اند و هافبک‌ها و مهاجمان جلوتر از امثال مور، فرانکو بارزی و پائولو مالدینی توپ طلا را گرفته‌اند. ارزش بازی فوق‌العاده این مدافعان در رقابت توپ طلا نادیده گرفته شد.


7-گونتر نتزر
40 سال پیش بحثی درباره بهترین هافبک وجود نداشت و گونتز نتزر، بازی‌ساز آلمانی بهترین بازیکن در پستش بود. ستاره بروسیا مونشن‌گلادباخ یکی از بهترین بازی‌های تاریخ فوتبال مالی را در ورزشگاه ویمبلی انجام داد، زمانی که آلمان غربی در رقابت جام ملت‌های اروپا در سال 1972 در دیدار رفت انگلیس را در خانه‌اش سه بر یک برد. همان بازی الهام‌بخش قهرمانی آلمان شد. نتزر با گرد مولر، هم‌تیمی‌اش در رده دوم قرار گرفت و کاپیتان بکن‌باوئر توپ طلای اولش را گرفت.

8-فرانس پوشکاش
در میان برندگان توپ طلا از سال 1956 تاکنون بیش از 30 نفر مهاجم بوده‌اند ولی در میان بازیکنان تهاجمی هم برخی نادیده گرفته شده‌اند. با وجود موفقیت‌های رئال مادرید در سال‌های اولیه جام باشگاه‌های اروپا، جالب بود که فرانس پوشکاش هرگز توپ طلا را نگرفت و تنها در سال 1960 بود که پس از لوییس سوارس دوم شد. اگر توپ طلا چند سال زودتر ابداع شده بود، یعنی زمانی که مجارستان فوتبال ملی را دگرگون می‌ساخت و انگلیس را در ویمبلی شش بر سه می‌برد، پوشکاش بی‌تردید این جایزه را می‌برد.

9-. رائول
رکورد 323 گل، شش لالیگا، سه لیگ قهرمانان و لحظات پرافتخار دیگر برای رئال مادرید او را یکی از بزرگ‌ترین بازیکنانی می‌سازد که تاکنون توپ طلا را نبرده‌اند. بهترین رتبه او در کسب توپ طلا رتبه دوم بود که در سال 2001 حاصل شد. در سالی که او بهترین رکورد گل‌زنی‌اش را داشت. اما مایکل اوون جایزه را گرفت.


10-. دینو زوف
دینو زوف در سال 1973 در رقابت توپ طلا دوم شد. او توانسته بود رکورد شگفت‌انگیزی به جا بگذارد: 21 ماه بدون دریافت گل ملی! توپ طلا را یوهان کرویف گرفت که البته شایسته بود چون آژاکس را به قهرمانی در جام باشگاه‌های اروپا رسانده بود. غول‌های هلندی یوونتوس را با زوف در فینال یک بر صفر بردند. اما اگر یوونتوس برنده شده بود زوف شاید از کرویف می‌گذشت و بهترین بازینک دنیا می‌شد. او در سال 1982 در سن 40 سالگی فاتح جام جهانی شد. همان سال هم ششمین اسکودتویش را با بینکونری کسب کرد. اما پائولو روسی، هم‌تیمی او با شش گلی که در اسپانیا زد تا ایتالیا فاتح دنیا شود توپ طلا را ربود.

عکس رئالی ها

عکس های ژاوی

 

بیوگرافی کریس رونالدو

 


یوفا: كريستيانو رونالدو (دوس سانتوس آويرا) متولد پنجم فوريه سال 1985 كه بيشتر با نام (كريستيانو رونالدو) معروف مي‌باشد،

فوتباليست پرتغالي در رده حرفه‌اي است كه در تيم‌هاي (منچستريونايتد) و (ملي پرتغال) بازي مي‌كند. او يكي از بهترين بازيكنان دنيا و یکی از بهترين استعدادهاي امروز فوتبال است.

كريستيانو رونالدو در شهر (فانچال) در منطقه (ماديرا) در كشور پرتغال به دنيا آمد. مادر (ماريا دولورس داس آويرا) و پدرش (خوزه دينيس آويرا) بود. او يك برادر به نام (هوگو) و دو خواهر به نام‌هاي (الما) و (كاتيا) دارد.

نام رونالدو در كشور پرتغال نام رايجي نيست ولي پدر و مادرش به خاطر (رونالد ريگان) رييس‌جمهور آمريكا نام او را رونالدو گذاشتند زيرا ريگان هنرپيشه مورد علاقه پدر رونالدو بود. او تاكيد مي‌كند اين نامگذاري اصلا دلايل سياسي نداشته است.

وقتي سه ساله بود ضربه زدن به توپ را آغاز كرد. وقتي در شش سالگي به مدرسه رفت ديگر علاقه‌اش به ورزش كاملا نمايان شده بود. او در آن زمان عاشق تيم (بنفيكا) بود و جالب است كه بعدها به تيم رقيب آن يعني (اسپورتينگ) پيوست.

او ابتدا با يك تيم آماتور به نام (آندورنيا) بازي مي‌كرد زيرا پدرش در آن باشگاه شاغل بود. در آن زمان رونالدو تنها هشت سال داشت. در سال 1995 يعني در ده سالگي (كريستيانو رونالدو) كم‌كم در پرتغال كسب شهرت مي‌كرد و آهسته آهسته نامي آشنا در ورزش فوتبال مي‌شد. به طوري كه دو تيم برتر شهر ماديرا در پي امضاي قرارداد با او بودند.

كريس رونالدو با بازي در مسابقات زير هفده سال يوفا براي تيم (اسپورتينگ ليسبون) مورد توجه (جرارد هولر) سرپرست وقت تيم ليورپول قرار گرفت. در آن زمان او تنها شانزده سال داشت و به همين خاطر ليورپول از خريد او صرف نظر كرد ولي همين موضوع سبب شد به چشم (سرالكس فرگوسن) بيايد.

در تابستان 2003 او در بازي برابر تيم منچستريونايتد به خوبي توانايي‌هاي خود را در معرض تماشا قرار داد و نشان داد كه مي‌تواند در دو جناح بازي كند.

پس از بازي، اعضاي تيم منچستريونايتد همگي از يك استعداد درخشان سخن مي‌گفتند. آنها معتقد بودند بهتر است در آينده در كنار اين جوان باشند تا مقابل او.

در منچستر یونایتد
فرگوسن اين جوان را مي‌خواست. او مي‌خواست از رونالدو به جاي ديويد بكام كه به تازگي به رئال مادريد پيوسته بود بهره ببرد و بدين ترتيب كريستيانو با قيمت 24 ميليون و 12 هزار پوند رهسپار تيم منچستريونايتد شد.

رونالدو در ابتدا با پيراهن شماره هفت ظاهر شد ولي با وجود تمام مهارت‌ها و حمله‌هايش دوست نداشت تحت فشار انتظارات مردم باشد.


انتظاراتي كه از شماره پيراهن او نشات مي‌گرفت. او ترجيح مي‌داد پيراهن شماره 27 را بپوشد زيرا در اسپورتينگ نيز همين شماره را مي‌پوشيد.

رونالدو هميشه متهم به خودخواه بودن و تكروي است، با اين وجود فرگوسن تمام حيثيت كاري خود را بر روي او گذاشته و مجددا با او قراردادي تا پايان سال 2010 به امضا رسانده است.

رونالدو در مصاحبه‌اي با نشريه (ايونينگ نيوز) گفت: (منچستريونايتد هميشه براي كمك به من حاضر است و هميشه از من حمايت مي‌كند. من بايد اين را تلافي كنم.)ولي رونالدو اغلب در بازي‌ها، مشكل عصبي پيدا مي‌كند. او نمي‌تواند اعصاب خود را كنترل كند و زود از كوره در مي‌رود. او يك بار به خاطر رفتار خشونت‌بار و انگشت تكان دادن به نشانه تهديد به سوي تماشاچيان از بازي اخراج و از يك مسابقه نيز محروم شد.

(فيليپ اسكولاري) مربي تيم ملي پرتغال نيز به او هشدار داد در مسابقات جام‌جهاني رفتار خودش را كنترل كند.

كريستيانو رونالدو در سال 2005 به (بازيكن جوان ويژه فيليپو) معروف شد و از سوي فيفا بيستمين بازيكن برتر تاريخ فوتبال لقب گرفت. او با وجود اخلاق تندش محبوب طرفداران منچستريونايتد باقي ماند. به همين خاطر دوست ندارد هرگز تيم منچستريونايتد را ترك كند. او در بازي‌هاي جام‌جهاني اولين گل خود را با ضربه پنالتي به تيم ملي ايران زد

زندگي خصوصي
پدر رونالدو كه (دينيس آويرا) نام داشت هفتم سپتامبر 2005 و در زمان بازي‌هاي مقدماتي جام‌جهاني از دنيا رفت.

رونالدو چند ساعت پس از شنيدن اين خبر مجبور بود برابر تيم روسيه بازي كند و اين براي او بسيار سخت بود ولي مي‌دانست امكان ندارد در بازي غايب باشد. پس از بازي، سرالكس فرگوسن خود، رونالدو را مشايعت كرد و به كشورش فرستاد.

در اكتبر سال 2005 او به همراه مرد ديگري به اتهام آزار جنسي دستگير و مورد بازجويي قرارگرفت. رونالدو كه به گفته خودش از همه جا بي‌خبر بود اين اتهام را تكذيب كرده و آن را توطئه‌اي براي بد نام كردن خود دانست. پليس نيز كه مدرك لازم و كافي براي اين موضوع نداشت او را آزاد كرد.

رونالدو پيش از اين با زني به نام (مرچه رومرو) مجري اسپانيايي تلويزيون پرتغال رابطه داشت. هر چند اصليت اسپانيايي دارد ولي در پرتغال به دنيا آمده و رشد كرده است. او با آشنايي خود با رونالدو تنفر خيلي‌ها را برانگيخت زيرا بسياري از طرفداران رونالدو او را شايسته نامزدي فوتباليست محبوب خود نمي‌دانستند و سايت‌هاي اينترنتي عليه او ايجاد كردند.

(مرچه) نه سال از كريستيانو بزرگ‌تر بود و از همسر اولش طلاق گرفته بود. او براي نخستين بار در نشريات پرتغال اعتراف كرد كه با كريستيانو رابطه دارد ولي رونالدو با وجود عكس‌هاي زيادي كه از آن دو گرفته شده بود، هرگز اين حرف را تاييد نكرد. او هميشه دوست دارد زندگي خصوصي خود را به معناي واقعي آن خصوصي نگه دارد و معتقد است زندگي خانوادگي از زندگي حرفه‌اي جداست.

ولي چندي پيش اعلام كردند كه اين رابطه بالاخره به پايان رسيده است. ولي نه (مرچه) از اين موضوع حرفي به ميان آورد و نه رونالدو. تنها يكي از دوستان آنها به خبرنگاران گفت: ارتباط آنها به جدايي انجاميده و مرچه از اين اتفاق بي‌نهايت ناراحت است. سرانجام در بيستم سپتامبر 2006 (مرچه) هم تاييد كرد كه ديگر رابطه‌اي با كريستيانو رونالدو ندارد.

او هزينه سفر (مارتونيز) پسربچه يازده ساله اندونزيايي و پدرش كه از بازماندگان سونامي بودند را پرداخت تا آنها بتوانند به خاطر علاقه پسرك براي ديدن بازي‌هاي مقدماتي جام‌جهاني به اروپا بروند.
ديگر هم‌تيمي‌هاي رونالدو پس از ملاقات اين پدر و پسر تقبل كردند كه با كمك يكديگر هزينه خريد يك خانه جديد در اندونزي را براي آنها فراهم آورند. پس از پايان بازي‌هاي مقدماتي، رونالدو به اندونزي رفت تا از سرزمين‌هاي مصيبت‌زده آن ديدن و براي آنها كمك‌هاي خيريه جمع‌آوري كند. او در اين سفر با (يوسف كالا) رييس‌جمهور اندونزي نيز ديدار كرد و توانست با به حراج گذاشتن وسايل ورزشي خود در جاكاراتا پايتخت اندونزي، 120 هزار دلار آمريكا كمك جمع كند.

رونالدو هم اكنون يك خانه دو ميليون پوندي در (وود فورد) واقع در انگليس دارد. پس از حضور كريستيانو در تيم ملي كشور پرتغال و بازي مقابل تيم انگليس در مسابقات جام‌جهاني آلمان، طرفداران تيم انگليس به نشانه خشم خود شيشه‌هاي خانه گران‌قيمت كريستيانو را شكستند.

رونالدو نيز از اين عكس‌العمل غيرمنطقي مردم ناراحت شد و اعلام كرد منچستر را ترك مي‌كند و آينده او در اسپانياست. (مرچه) سي ساله كه در آن زمان هنوز با كريستيانو رابطه داشت گفت: اگر كريستيانو قبل از اين‌كه خشم مردم فرو بنشيند به انگليس بازگردد، كار احمقانه‌اي كرده است. او حتي از ستاره منچستريونايتد تقاضا كرد براي بردن وسايلش هم به آن جا بازنگردد.

شايعه رابطه كريستيانو رونالدو با دختري به نام (جمااتكينسون) به تازگي بر سر زبان‌ها افتاده است. با اين وجود نامزد قبلي كريستيانو پيام تبريك خود را براي او فرستاد (مرچه رومرو) كه در سال 2005 از كريستيانو جدا شد بهترين آرزوهايش را نثار اين زوج كرده است. گفته مي‌شود (جما) نيز به تازگي از نامزد سابقش كه اتفاقا او نيز يك فوتباليست بوده، جدا شده است. رابطه كريستيانو و (جمااتكينسون) ناگهان تيتر درشت صفحه اول تمام نشريات پرتغال شد.

(جمااتكينسون) هنرپيشه نوپاي شبكه ITV خود اظهار داشته كه با كريستيانو رونالدو آشنا شده است.

او نخستين بار كريستيانو را همين اواخر در يك مهماني ملاقات و اعتراف كرد از اين آشنايي بسيار خوشحال است. وي اظهار داشت: (كريستيانو مرد خيلي خوبي است. شنيده‌ام خيلي‌ها به من حسادت مي‌كنند. اين موضوع براي من اصلا عجيب نيست.) اين هنرپيشه 22 ساله كه پيش از اين با (ماركوس بنت) بازيكن تيم (چارلتون) آشنا بود، گفت: (من به فوتبال علاقه خاصي ندارم و اگر با كريستيانو آشنا شده‌ام به خاطر شخصيت اوست. اصولا فوتباليست‌ها همه آدم‌هاي خوبي هستند. در ضمن دلم نمي‌خواهد زياد درباره اين موضوع صحبت كنم چون نامزدي من با ماركوس به خاطر مصاحبه‌ام با خبرنگارها به هم خورد. نمي‌خواهم اين موضوع دوباره تكرار شود.) ظاهرا از اين پس يك زن به جرگه زنان خبرساز فوتباليست‌هاي انگليس افزوده شده است.

سرالكس فرگوسن هميشه از كريستيانو رونالدو به عنوان يك بازيكن برتر نام مي‌برد. او در يك مصاحبه مطبوعاتي در جواب به اين سوال كه آيا رونالدو بازيكن سال مي‌شود يا نه، اظهار داشت: (مطمئنم نام او در ليست است. او 21 سال دارد و به نظر من بهتر از اين هم مي‌شود. او به بلوغ لازم رسيده و اميدوارم بازيكنان جوان ما مثل او خود را نشان دهند.

خيلي كم هستند كساني كه مانند كريستيانو مي‌توانند برابر بازيكنان هجومي بايستند. مدافعان نمي‌توانند اين جور بازيكنان را كنترل نمايند؛ به همين خاطر است كه همه به او به چشم يك (خطر بزرگ) نگاه مي‌كنند.)

كوتاه از كريستيانو
_ او در بازي‌هاي يورو 2004 و جام‌جهاني 2006 به عنوان جذاب‌ترين بازيكن شناخته شد.
_ در كودكي با نام مستعار (كلويورت) ناميده مي‌شد.
_ او از سهام‌داران (نايك)، (پيپ جينز)، (اكسترا جاس) (نوشيدني انرژي‌زاي اندونزي) و اتومبيل سوزوكي است هر چند كه خود يك اتومبيل بي‌‌ام‌و مشكي دارد.
_ تيم محبوب كودكي او (بنفيكا) بود.
_ قهرمان كودكي رونالدو (مارادونا) بود.
_ قهرمان كنوني او (لوييس فيگو) و (تيه ري‌آنري) هستند.
_ رونالدو كه در ليسبون بزرگ شده است هميشه به خاطر لهجه (ماديرايي)‌اش مورد تمسخر بچه‌ها قرار مي‌گرفت.
_ رونالدو با (آلبرتو جارديم) فرماندار زادگاه خود دوست صميمي است

 

عکس تیم رئال مادرید

 

عکس کریستیانو رونالدو